سفر مشهد بابات و تنهایی من....
کمردرد مامان و اتفاقهای جور واجور
حسودی و اعتراض خیلی ها نسبت به ساختن وبلاگ و ثبت خاطراتم واسه تو
علائم زایمان زودرس...
عروسی پسرعموی بابات و تولد خاله اکرم...
دلنوشته های یک مادر و پدر به فرزندش
فرزندعزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی صبور باش و مرا درک کن. اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم صبور باش و به یاد بیاور که همین کارها را به تو یاد دادم... اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرفهایم گوش فرا ده، همانگونه که من در دوران کودکی به حرفهای تکراریت بارها و بارها با عشق گوش فرا دادم. برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم پس خشمگین نشو اگر بارها و بارها مطلبی را برای من تعریف میکنی. وقتی نمی خواهم به حمام بروم، مرا سرزنش نکن، زمانی را به یاد بیاور که مجبور میشدم ...
نویسنده :
مامان مرضیه
19:08